هیئت الشهداء

Email: heiatolshohada@yahoo.com

هیئت الشهداء

Email: heiatolshohada@yahoo.com

این عمار (2)

این عمار (2)
بازخوانی فتنه 88
حامد عبداللهی
بررسی جریان های انقلابی در اولین انتخابات ریاست جمهوری گرچه دولت بنی صدر مدت زمان طولانی سر کار نماند اما در همین کوتاه مدت، ضررهای جبران ناپذیری به کشور وارد کرد که اثرات آن هنوز ادامه دارد.
به درازا کشیدن جنگ و هزینه های مادی و معنوی آن و بی مهار شدن منافقان و ترورهایی که به شهادت بزرگ مردانی چون بهشتی انجامید.
تنها رایحه خوش در این دولت ، نخست وزیری رجایی بود که آن هم خود داستان غمبار دیگری دارد .
اکنون در این نوبت به بررسی عملکرد جریان های همسو و انقلابی در اولین انتخابات ریاست جمهوری می پردازیم..
این بررسی شامل سه گروه جامعه روحانیت ، جامعه مدرسین و حزب جمهوری اسلامی است .
جامعه روحانیت مبارز/ مجمع روحانیون : در سال 56 و همزمان با اوج گیری مبارزات انقلابی مردم، جمعی از روحانیون حاضر در تهران (با پی گیری شهید مطهری) بر آن شدند تا متشکل تر عمل کنند. لذا تعدادی از آنان (با حضور افرادی چون خود شهید مطهری، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله شهید مفتح، آیت الله شهید بهشتی، آیت الله شهید باهنر، آقای هاشمی رفسنجانی و دیگران ) دور هم جمع شده و اساس نامه ای تنظیم نمودند تا انسجام بیشتری پیدا کنند. این تشکل جامعه روحانیت نام گرفت . در ادامه فعالیت و در پی بروز برخی اختلاف سلیقه ها سرانجام در سال 1366جمعی از این تشکل ، انشعاب کرده مجمع روحانیون را تاسیس کردند.
آیت الله مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز در باره برخی تفاوت نگاه ها می گوید: بعضی ها در بیاناتشان حرف هایی می زدند که برای منافقین مطلوب بود، حتی آیات قرآن را طوری تفسیر می کردند که خلاف واقع بود. آقای مطهری از این ها خیلی ناراحت بود و می گفت این سبک تفسیر، تفسیر کمونیستی است. تفسیر ماتریالیستی است، تفسیر تفنگی است. وی با اشاره به اختلاف مبارزان در طرد یا جذب مارکسیست ها می افزاید: آقای مطهری گفتند « شما اشتباه می کنید، اتفاقاً باید حالا صف هایمان را جدا کنیم ما با کمونیست ها هدف مشترک نداریم. د شمنی کمونیست ها با شاه روی یک جهت است . دشمنی ما با شاه روی جهت دیگر است. اصلاً جهت، جهت واحد نیست. اگر الآن جهت گیری های ما مشخص نشود، فردا که انقلاب ان شاءالله پیروز بشود، اینها می آیند و می گویند: حاجی انا شریک». مهدی کروبی دبیر کل مجمع روحانیون بود که پس از انتخابات نهم ریاست جمهوری در اعتراض به عدم حمایت از وی در انتخابات و همچنین برخی اختلافات مواضع به همراه برخی دیگر، از مجمع جدا شده و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد. هم اکنون سید محمد خاتمی رییس شورای مرکزی این تشکل است و محمد موسوی خوئینی ها دبیرکلی آن را بر عهده دارد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم / مجمع مدرسین و محققین
جامعه مدرسین را جمعى از علماء و اساتید بزرگ حوزه علمیه قم، در سال 1340 و با اهداف ؛ اصلاح و تکمیل برنامه‏هاى درسى حوزه‏هاى علوم اسلامى و پرورش طلاب، تحقیق در علوم و معارف اسلامى، تبلیغ و گسترش اسلام در داخل ایران و کشورهاى خارج،سعى در اجراى احکام و قوانین سیاسى، اجتماعى، قضائى، اقتصادى و فرهنگى اسلام ، دفاع از اسلام و قرآن و مبارزه با طاغوت وستمگران و دفاع از حقوق محرومین و مستضعفین ، پایه گذارى کردند. این تشکل در سال 1342 که مبارزات اسلامى ملت مسلمان ایران، به رهبرى قاطعانه امام خمینى(ره) آغاز شد تمام توان خود را در تأیید و ادامه مبارزات به کار گرفت و وقتی رژیم پهلوى تصمیم داشت امام خمینى را در دادگاه نظامى محاکمه و اعدام کند، در حرکت علماء و مراجع قم و دیگر شهرستانها سهم بزرگى را بر عهده داشت. در همین زمان و به کوشش برخى از اعضاى جامعه، طى اطلاعیه‏اى مرجعیت امام خمینى اعلام شد و امام در 17 فروردین سال 1343، آزاد و به قم بازگشت. آیت الله محمد یزدی رئیس کنونی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است. اما پس از دوم خرداد 76 و روی کار آمدن دولت آقای خاتمی ، تنی چند از استادان حوزه ، تشکلی مستقل و همسو با جریانات دوم خردادی راه اندازی کردند که مجمع محققین و مدرسین، نام گرفت. سید حسین موسوی تبریزی دبیر این تشکل است.
حزب جمهوری اسلامی :
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، تأکید امام خمینی (ره) بر لزوم وحدت امت اسلامی و سازماندهی نیروهای مسلمان و وفادار به انقلاب موجب بروز اندیشۀ تشکیل حزب مستقلی شد. از این رو، افرادی مانند شهید بهشتی آیت الله خامنه‌ای، آیت الله موسوی اردبیلی،حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر در سال 1358 حزب جمهوری اسلامی را به دبیر کلی شهید بهشتی تأسیس کردند.
 
عده‌ای این حزب را منتسب به گروه خاصّ (روحانیون)‌ و عده‌ای دیگر هم آن را حزب رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس مجلس می‌دانستند. از طرفی عدم سازماندهی، حجم‌ زیاد کارها و مسؤولیت‌های رهبران آن، عدم دقت در عضوگیری، و هزینه‌های زیاد و نارضایتی امام خمینی (ره) از گسترش تشکیلات حزب در سراسر کشور و حزبی شدن ائمه جمعه و جماعات و نیز بعضی رفتارهای حزب که سبب تفرقه بین نیروهای معتقد به اسلام فقاهتی می‌شد و نیز مشکلات اقتصادی
اجتماعی کشور که باعث شد در حزب سه دیدگاه چپ، راست و میانه شکل بگیرد منجر به انحلال حزب در 1366 گردید.
اکنون عملکرد سه دسته فوق را بر پایه چکیده ای از مطالب تاریخی برخی اعضا مرور می کنیم:
شهید محلاتی :
در جامعه روحانیت به طور کلی هماهنگی کاملی بین اعضا بود ... یک تعبیری مرحوم شهید مطهری می کرد، می گفت : هر دولتی یک اسمی دارد ... اگر بخواهند یک اسمی برای این دولت موقت بگذارند باید بگذارند دولت بی عرضه ها . در مورد هر فردی که یک نوع انحراف فکری از اسلام اصلی داشت ایشان حساسیت داشت . روی گروه فرقان حساسیت داشت... انتخاب رییس جمهور که پیش آمد اینجا یک عدم هماهنگی به وجود آمد... ما که علم امامت نداشتیم . یکی از آن ها خود بنده بودم... چند نفر کاندیدا بودند ، حزب جمهوری اسلامی آقای جلال الدین فارسی را کاندیدا کرده بود یک عده ای دکتر حبیبی را کاندیدا کرده بودند . بنی صدر هم که کاندیدا بود. بنی صدر روی آن نفاقی که داشت چهره و وجهه عمومی اش بیش از دیگران بود. فردی بود که همراه امام آمده بود ، فردی بود که جزء شورای انقلاب بود ، فردی بود که با مارکسیست ها مصاحبه کرده بود و با آن ها مخالف بود . فردی بود که ... یک ماه رمضان در مورد نفاق صحبت کرده بود و با منافقین بد بود. منافقین هم به او بد می گفتند. نفاق او جوری شده بود که کسی نمی توانست باطنش را بشناسد... ما نمی دانستیم که او با نقشه از خارج آمده که خودش و اعوان و انصارش را هر کدام پستی بگیرند... من به موضع او از نظر ولایت فقیه ، دقیق وارد نبودم ... یک رای گیری هم کردیم از علمای شهرستان ها . جامعه مدرسین و هیچ ارگانی هنوز اعلامیه نداده بود... این رای ها که جمع شد ما دیدیم صدی هشتاد آرای علمای ایران مال بنی صدر است... برادرانی که با او کار کرده بودند مثل شهید بهشتی و آقای خامنه ای و آقای هاشمی و این ها به طور کلی حزب مخالف بودند با رای دادن به بنی صدر و لیکن نتوانستند ما را قانع کنند... سه نفر از طرف حزب آمدند آن جا در جلسه جامعه روحانیت از برای روشن گری ... محمود کاشانی و آقای صادق اسلامی و آقای عسگر اولادی ... جامعه حرف های این ها را نپذیرفت... البته ما ازقبل کاندیدای خودمان مرحوم شهید بهشتی بود ، کاندیدای جامعه روحانیت مرحوم شهید بهشتی بود ... امام قبول نکردند فرمودند روحانی نباشد ... من آمدم قم و به اتفاق آقای انواری رفتیم خدمت امام ... فرمودند ... بروید با جامعه مدرسین هم صحبت کنید و هماهنگ کنید و با هم اطلاعیه بدهید... رفتیم جلسه جامعه مدرسین ... گفتند: خیر، ما می رویم امام را قانع می کنیم که حتما باید آقای بهشتی باشد ... دو سه نفر از جامعه ... به اتفاق دوباره برگشتیم ... خدمت امام ... فرمودند معمم نباید رییس جمهور باشد... خیلی مهم نیست ، شما بروید مجلس را قبضه کنید . رئیس جمهور در جمهوری اسلامی کاره ای نیست ، همه کاره دولت است و مجلس. برگشتیم ... از مدرسین رای گرفتند و بنی صدر رای آورد ... آقای مکارم همان وقت به خبرنگاران نظر جامعه مدرسین را گفت و ما هم رفتیم یک اعلامیه دادیم.... البته قبل از این که نظرمان را اعلام کنیم بنی صدر را خواستیم ... راجع به ولایت فقیه ... سوال کردیم ... گفت : من ولایت فقیه را قبول دارم و رای هم داده ام ولیکن نظرم این است که باید جوری باشد که قابل اجرا باشد... باید . ولایت فقیه ضمانت اجرایی داشته باشد و مردم هم قبول بکنند... در باره منافقین .... ضد انقلاب ... ارتباط با روحانیت هم صحبت کردیم ... در همان جلسه تازه ناز می کرد ... می گفت : ... الان زود است ... شورای انقلاب باید عوض بشود و یک شورای انقلاب مردمی تر بیاید و بعد...الان هم می خواهم بروم پیش امام. ما فردا رفتیم... امام فرمود: دیروز بنی صدر آمد پیش من و این حرف ها را زد ولیکن بی خود می گوید باید انتخابات انجام شود... من خودم آن وقت جزء انجمن مرکزی بودم در انتخابات ، می دیدم علاقه مردم چگونه است... ما از ایشان تعهد گرفته بودیم ، حتی شب آخر در مسجد به ایشان گفتم : بدان اگر منحرف بشوی اولین کسانی که مقابلت خواهند ایستاد... ما خواهیم بود... قرار شد برای این که انتخابات هم شوری داشته باشد فعلا بهترین فردی که می تواند رقیب باشد ، حبیبی است ... جامعه روحانیت بنی صدر را اعلام کرده بودند... جامعه مدرسین ... دکتر حبیبی را معرفی کرد... حزب تصمیم گرفت بر این که کاندیدا معرفی نکند و فقط اعلام کند که به کاندیدای جامعه مدرسین رای بدهید... امام ... با همان حال کسالت و بیماری قلب برای انتخابات ریاست جمهوری پیام دادند . این پیام هم شفا بخش قلب های ملت بود و هم محیط را آماده کرد برای انتخابات... انتخابات ریاست جمهوری که برگار شد بنی صدر خیلی مغرور شد ، در انتخابات یازده میلیون رای آورده بود از همان وقت تصمیم گرفت بر این که مخالفانش را سرکوب کند، این هدفش بود.... اول برنامه ای که شروع کرد ، در فکر این افتاد که یک کنگره ای به وجود بیاورد... در خط این بود که این کنگره ... کاندیدا معین کند ... که ... مجلس را هم قبضه کند... بالاخره ما ... جلسه جامعه روحانیت را تشکیل دادیم... آقای بهشتی ، آقای هاشمی هم بودند... چند نفر انتخاب شدند که از آن جمله من بودم که در آن کنگره شرکت بکنیم ... و از اول اختیار را از دست اینها - یعنی سلامتیان و امثال این ها - گرفتیم ... روز دوم دیدیم اعلام کردند بر این که نظریات خودتان را در باره کاندیداها اعلام کنید. من دیدم نقشه این ها این است ... ما برنامه این ها را به هم زدیم. سلامتیان را کارد می زدی خونش در نمی آمد... گفتم شما چنین حقی ندارید... شما حق تعیین کاندیدا ندارید. ... ائتلاف بین جامعه روحانیت مبارز و حزب به وجود آمد و ... مجلس انقلابی شد. بنی صدر در این جا شکست خورد... شاید لطف خدا بود که ما این اشتباه را بکنیم در انتخاب او و لیکن موفق شدیم در این جا نقشه او را خنثی کنیم. امام ... بیمارستان را ترک کردند ... صریح به امام عرض کردم که آقای بنی صدر رئیس جمهور است ... از او هم حمایت می کنیم، ولی ایشان یک مشت دوست داشته در اروپا که با هم آمده اند. این ها آدم های خوبی نیستند ، به درد این انقلاب هم نمی خورند... در این جا خیلی ها اشتباه کردند ... ما نمی دانستیم بنی صدر چه باطنی دارد... آقای هاشمی می گفت : « واقع این است که اگر امام نبود ما این جور فکر نمی کردیم ... - یک مثالش هم در باره شریعت مداری بود- ... بعد فهمیدیم حق به جانب امام است» ... بنی صدر اصرار زیادی داشت بر این که از دوستان خودش - سلامتیان - بشود نخست وزیر... می خواست رادیو تلوزیون در اختیارش باشد... می گفت که سلامتیان از همه این هایی که می گویند بهتر می فهمد و اسلامش از همه این ها بهتر است و این را من بزرگش کردم من این را مسلمانش کردم ، این پرورش یافته خود من است... بنی صدر این جا گیر کرده بود در مقابل مجلس.
حجت الاسلام و المسلمین عمید زنجانی:
جامعه روحانیت اولین نقشی که ایفا کرد در مسئله انتخابات ریاست جمهوری بود، البته به خاطر این که جامعه روحانیت موازی حزب جمهوری اسلامی بود خواه ناخواه یک برخوردهایی ... به وجود آمد و این یکی از مسایل پیچیده اوایل انقلاب است... در راس حزب ... پنج نفر از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت قرار داشتند... مرحوم شهید بهشتی، آقای موسوی اردبیلی ، مقام معظم رهبری ، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر ... متاسفانه این جدایی به دلایلی به وجود آمد . من دلایل آن را نمی توانم عرض بکنم ... آن اشخاص هنوز زنده هستند ... خیلی مقصر هستند و الان برخی از آن ها در مسیر انقلاب نیستند... تشخیص من این بود که عامل اصلی مسئله بنی صدر و شکاف بین حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت یکی دونفر از اعضای جامعه روحانیت بودند که این ها نسبت به مرحوم شهید بهشتی حسادت می ورزیدند ... اگر چه در جامعه روحانیت مبارز هم اختلاف نظر بود... آقای مهدوی اصلا به بنی صدر نظر خوشی نداشت ... آقای امامی هم همین طور بود... بقیه ... از جمله خود من ... به سمت بنی صدر رفتند ... بعد از آن که این موضوع در جلسه جامعه روحانیت مطرح و با اکثریت آرا تصویب گردید، بنا شد آن جامعه با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هماهنگ بشود... آقای سید هادی خسرو شاهی ، مرحوم شهید آقا شیخ فضل الله محلاتی و بنده ؛ ما سه نفر مأمور شدیم ... با جامعه مدرسین صحبت کنیم... پیش از آن حزب جمهوری اسلامی با آن ها تماس گرفت و آنان را نسبت به آقای حبیبی قانع کرده بود و وقتی که ما رفتیم دیگر تاثیری نداشت ... گفتند ما تصمیم خود را گرفته ایم . به این ترتیب راه جامعه روحانیت با راه جامعه مدرسین جدا شد و ما به تهران برگشتیم... جامعه روحانیت تصمیم خود را گرفته بود اما به خاطر این که بیشتر قانع شود در مدرسه شهید مطهری جلسه ای تشکیل ترتیب داد که حدود ... صد و بیست نفر از روحانیون تهران شرکت کرده بودند و از بنی صدر هم دعوت شده بود که با ایشان اتمام حجت بشود ... بنی صدر هم بسیار خودش را جمع و جور کرده بود و خیلی قبراق با فکر قبلی و حساب شده شرکت نموده بود... گفت :« اجازه بدهید همه را یک جا جواب بدهم ، بعد شروع کرد ... من ... به عنوان کارشناس معتقد هستم که هیچ امری فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در ایران امکان پذیر و موفق نیست، مگر این که با روحانیت همسو باشد.. از نظر علمی به این پایبند هستم ، صرف نظر این که خودم بچه آخوند هستم ... نکته دوم... این که ... فکر نکنید شما مرا کاندیدا کردید فردا هر توصیه ای ، هر امری و هر دستوری به من بدهید اجرا می کنم، نه از حالا به شما بگویم که این طور نیست . من در چارچوب قانون و اعتقاد شخصی خودم عمل می کنم .» ... اعلامیه را من نوشتم ... که یک مقدمه ... راجع به مبانی انقلاب ... و علل و عواملی که جامعه روحانیت را وا داشت تا بنی صدر را بر گزیند و معرفی کند دارد.... من یادم هست شهید بهشتی چندین بار به جلسه جامعه روحانیت ... آمد، توجیه و استدلال کرد و خیلی مشفقانه گفت : « گول ظاهر را نخورید ... با آقای بنی صدر کار کردیم . ما ایشان را رییس شورای انقلاب کردیم ...همه این ها را ما می دانیم و از روی علم به شما می گویم اینجا صحبت رقابت نیست؛ شما می دانید امام فرمودند که رئیس جمهور غیر روحانی باشد، ما هر پنج نفرمان روحانی هستیم و هیچ کدام داعیه ریاست جمهوری نداریم... » حقیقت این است که آقایان فکر می کردند که یک رقابتی بین مرحوم شهید بهشتی و بنی صدر وجود دارد... در حقیقت این شکاف منجربه این شد که این پنج بزرگوار کمتر در جلسات جامعه روحانیت دیده می شدند ... رقابت نا مطلوبی که برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز نسبت به سران حزب جمهوری اسلامی به ویژه مرحوم شهید بهشتی داشتند بی تأثیر در انحراف بنی صدر و تحریک وی علیه شخصیت های مبرز حزب جمهوری اسلامی بخصوص مرحوم شهید بهشتی نبود.
اطلاعیه‌ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
  برای‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌: بسم الله الرحمن الرحیم / «واعتصموا بحبل‌ الله جمعیاً و لا تفرقوا» ملت‌ مسلمان‌ و مبارز ایران‌ اکنون‌ که‌ انقلاب‌ پیروزمند، در حساسترین‌ مقطع‌ تاریخی‌ خود قرار گرفته‌ و در آستانه‌ انتخاب‌ ریاست‌ جمهوری‌ می‌باشیم‌ با توجه‌ به‌ اینکه‌ بیش‌ از چند روز به‌ برگزاری‌ انتخابات‌ باقی‌ نمانده‌ است‌ لکن‌ به‌ مناسبت‌ سؤالهای‌ فراوانی‌ که‌ از سراسر کشور به‌ منظور کسب‌ تکلیف‌ می‌شود جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ با سپاس‌ فراوان‌ از تمام‌ اقشار ملت‌ عزیز به‌ عنوان‌ اداء وظیفه‌ الهی‌ بر خود لازم‌ می‌داند به‌ عرض‌ برادران‌ و خواهران‌ مبارز برساند: گر چه‌ جناب‌ آقای‌ جلال‌ الدین‌ فارسی‌ در جلسات‌ گذشته‌ مورد تأیید اکثریت‌ این‌ جامعه‌ قرار گرفت‌ اما پس‌ از کنار رفتن‌ ایشان‌ جامعه‌ مدرسین‌ وظیفه‌ اسلامی‌ و ملّی‌ خود دانست‌ مجدّداً تشکیل‌ جلسه‌ داده‌ در این‌ امر حیاتی‌ بررسی‌ و اظهار نظر نماید و سرانجام‌ پس‌ از تحقیق‌ و تبادل‌ نظر از میان‌ کاندیدهای‌ موجود با اکثریت‌ آراء آقای‌ دکتر حسن‌ حبیبی‌ را که‌ مردی‌ دانشمند و با ایمان‌ و مبارز است‌ برای‌ ریاست‌ جمهوری‌ اسلامی‌ انتخاب‌ و معرّفی‌ می‌نماید و به‌ ایشان‌ رأی‌ خواهد داد. امید آنکه‌ ملّت‌ همرزم‌ در این‌ امر سرنوشت‌ ساز به‌ وظیفه‌ اسلامی‌ خود عمل‌ نماید تا به‌ خواست‌ خدای‌ بزرگ‌ احکام‌ اسلام‌ راستین‌ در کشور عزیز ایران‌ بلکه‌ سراسر جهان‌ پیاده‌ شود. / جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌27 / 10 / 58
پایان قسمت دوم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.