ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرحوم میرزاى نورى در سامرّا دستور فرموده بود براى دو شبِ پنجشنبه و جمعه، صد نفر از طلاّب را دعوت کنند، ولى اشتباها همه ى صد نفر را براى یک شب دعوت کرده بودند، و غذا به اندازه ى پنجاه نفر تدارک دیده بودند، لذا به خانه ى مرحوم آخوند ملاّ فتح على سلطان آبادى رفتند و ایشان را از ماجرا باخبر نمودند. ایشان فرموده بودند: سر دیگ غذا را بر ندارید، تا من بیایم. قبل از کشیدن غذا ایشان حاضر شد، پارچه ى آب نخورده اى را مطالبه نمود و روى دیگ گذاشت و سه مرتبه دست را روى آن به طرف چپ و راست حرکت داد و گفت:
«عَلِىٌّ خَیْرُ الْبَشَرِ، وَ مَنْ أَبى فَقَدْ کَفَر.»(1) على بهترین انسان است، هر کس این را نپذیرد، قطعا کافر است. سپس غذاى داخل دیگ را کشید و به همه ى صد نفر رسید!
1. مناقب امیرالمؤمنین نوشته ى محمد بن سلیمان کوفى، ج 2، ص 523 و 524؛ المسترشد، ص 272 و 280؛ بحارالانوار، ج 26، ص 306؛ ج 38، ص 6 ـ 14 و...